در سال 1331 در شهر سنگسر استان سمنان متولد و در یک خانواده ی متوسط و منضبط بزرگ شد. پدر و مادرش فوق العاده خوش فکر بودند و به گفته خودش، ما را در تمام زمینه ها تشویق و یاری می کردند. پدرش مانند بقیه سنگسریها، دامدار بود و وضعیت نسبتا خوبی داشتند.
در سال 1331 در شهر سنگسر استان سمنان متولد و در یک خانواده ی متوسط و منضبط بزرگ شد. پدر و مادرش فوق العاده خوش فکر بودند و به گفته خودش، ما را در تمام زمینه ها تشویق و یاری می کردند. پدرش مانند بقیه سنگسریها، دامدار بود و وضعیت نسبتا خوبی داشتند.
دوران کودکی را در سنگسر گذراند، تابستانها کار می کرد و زمستانها درس می خواند و خود کفا بود. بعد از آن دو سال در سمنان تحصیل کرد و سپس به تهران آمد و تحصیلات متوسطه را در تهران به صورت شبانه گذراند و با پیشنهاد یکی از دوستانش وارد کار رنگ شد. در طول تحصیل در یکی از شرکتهای رنگ سازی در جاده ی کرج به عنوان مسئول تولید و بعد از آن به عنوان مسئول آزمایشگاه کار می کرد.
بعد از گرفتن دیپلم به خدمت سربازی رفت. در سال 1356 بعد از تمام شدن خدمت با تخصص و تجربه ای که کسب کرده بود و علاقه ای که داشت با یک سرمایه ی جزئی و همکاری برادرانش و چند نفر از شرکاء، شرکتی را در گرمسار تأسیس کرد. ابتدا نام آن شرکت، شط رنگ بود که با تشابه اسمی که بعداً ایجاد شد به پارس اِشن تغییر نام پیدا کرد. سپس از طریق وزارت صنایع حدود دو سال در دانشگاه امیر کبیر و دانشگاه شریف کلاسهای مربوط به صنعت رنگ سازی را به صورت تئوری گذراند. در آنجا به او پایان نامه ای دادند که از نظر تئوری و تکنیکی او را تأیید می کرد. نهایتاً با تلاش و کوشش زیاد با توجه به افت و خیز های سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژی که در زمان جنگ ایجاد شده بود، با قدرت و همت در مقابل مشکلات اقتصادی ایستادگی و همراه با برادرانش شرکت را تقویت کردند و توانستند 400 تن رنگ و انواع رنگ های ساختمانی و تینر بسازند. از سال 1362 به مرور شرکت را توسعه دادند. در حال حاضر شرکت پارس اِشن یکی از شرکتهای موفق و بزرگترین تولید کننده ی رنگ در ایران می باشد و اخیراً هم در حال وارد کردن تکنولوژی رنگ پولی در ایران می باشند.
هم اکنون به کشورهای متعددی رنگ صادر می کنند و در حال رقابت با کشورهای آمریکایی، اروپایی، انگلیسی و آلمانی هستند و سعی می کنند که تولیداتشان را با قیمت بهتر و کیفیت عالی عرضه کنند.
در سال 1377 با کمک یکی از دوستان شرکت روستا را خریداری نمودند و وارد کار قطعه سازی شدند و توانستند در حدود 5،4 سال در آنجا سرمایه گذاری کرده و ماشین آلات جدید اضافه کنند. طرح و توسعه ی زیادی در این زمینه مطرح و در حال حاضر در حال تولید کمک فنر و کانتینر برای کشتی ها می باشند. هم اکنون شرکت روستا از نظر تخصصی، تکنیکی، موفقیت اقتصادی و اجتماعی در استان سمنان و سنگسر جزء اولین ها می باشد. شرکت روستا در حال حاضر ، یکی از برترین قطعه سازان ایران خودرو به شمار می آید.
غیر از پروژه های خصوصی که با شرکاء در شرکت دارند، به همراه پنج نفر از صنعتگران برجسته سنگسر در حال انجام چند پروژه بزرگ که شامل پروژه تولید اسید چرب گلیسیرین که حدود 4 میلیون دلار هزینه دارد، می باشند. پروژه تولید کیت گازسوز و گاز سوز کردن خودرو و پروژه تولید دیوارهای گچی پیش ساخته در حاشیه شهر از دیگر پروژه ها به حساب می آید. این پروژه های بزرگ با نام شرکت ایسکو (ایندس سنگسر) انجام می گیرد.
به گفته ایشان، در دوران کودکی الگوی خاصی نداشت ولی همیشه دوست داشت در تمام زمینه ها اول باشد. در حال حاضر موقعیت اجتماعی و اقتصادی فوق العاده ممتازی نسبت به افرادی که می شناخت کسب کرده است و دوست دارد به دیگران نیز کمک کند تا به این موقعیت برسند.
"ایده جرقه ای است که در ذهن انسان می آید، بعد ما آن را به صورت واژه در می آوریم و به مرحله ی عمل می رسانیم."
انسان در هر مرحله ای برای رسیدن به هدف باید انتخاب درست و منطقی داشته باشد و این انتخاب باعث موفقیت در زندگی می شود. همچنین عامل دیگر موفقیت، به روز کار کردن پرسنل و آموزش است که باعث می شود کارکنان با علم و تکنولوژی روز دنیا آشنا شوند.
«احد عظیم زاده هستم، موفق ترین «بیزینس من» فرش دستباف در دنیا». در این نقل قول تردید نتوان کرد. او چنان با قاطعیت از کار و تجارت خودش دفاع می کند که ناخودآگاه مخاطب را به این واقعیت می رساند که فرش عظیم زاده در عرصه تجارت یک استثناء است.
اگر نخستین سال های زندگی مشقت بار این تاجر فرش را در نظر بگیریم و آن را با موقعیت کنونی اش قیاس کنیم، شگفت زده خواهیم شد. کسی که در هفت سالگی و از همان روز اول مدرسه، مجبور می شود پشت دار قالی بنشیند، اکنون با اتکا به خلاقیت و کار طاقت فرسای خودش، یکی از بزرگ ترین تاجران فرش در دنیا است و به قول خودش هربار که برای خرید به بازار تبریز می رود، این بازار را تکان می دهد.آن هم در هنگامه ای که بحران در تار و پود تولید و تجارت فرش دستباف ایران تنیده شده و آمار رسمی دال بر کاهش 33درصدی صادرات این محصول ملی در ماه اول سال جاری است.
متن گفت وگو با احد عظیم زاده را بخوانید.
آقای عظیم زاده! چند سالی است که بحران فرش دستباف ایران را به گردن مدیریت غیرعلمی در داخل و فرصت طلبی رقبا در خارج می اندازند. واقعا از نظر جنابعالی چرا تولید و صادرات فرش دستباف ایرانی با آن قدمت و اصالت و ابهت به این حال و روز افتاده که قدرت رقابت با تولیدات باسمه ای پاکستان را هم از دست داده است؟
پیش از انقلاب 68درصد بازار های جهانی فرش در اختیار ایران بود. در حال حاضر سهم کشورمان از این بازار 22درصد است.
به نظر من تولید فرش دستباف نه تنها افت نکرده، بلکه به لحاظ کمیت و کیفیت رشد هم داشته است. اما چرا برخی کشور ها با سابقه صدسال تولید فرش دستباف، گوی رقابت را از ایران که سابقه ای 3هزار ساله دارد، ربوده اند؟ این روند چند دلیل دارد که یکی از آن دلایل، فرصت طلبی رقبای خارجی است. از این نکته غافل نباشیم که فرش تولیدی رقبای ما هنوز در بازار های جهانی امتحان پس نداده است. همه می دانند که فرش دستباف ایرانی اعتبار جهانی دارد. در موزه های مشهور دنیا، هر قطعه فرش ایرانی از 5 تا 30میلیون دلار قیمت دارد. بنابراین از برلیان، مرغوب تر و گران تر است. اما آیا بازاریابی های ما که عمدتا از سوی کارشناسان دولتی صورت می گیرد، حرفه ای و جامع است؟ من می گویم نه. چون کارشناسان دولتی، تجربه این کار را ندارند. چیز هایی در دانشگاه خوانده اند که بعضا با واقعیت ها تناسب ندارد. نه اطلاعات کامل در زمینه فرش ایران دارند و نه بازار ها را به خوبی می شناسند. در نتیجه برخی اوقات فقط پیشنهاد های غلط می دهند و به این صنعت ملی آسیب هم می رسانند. بافندگان فرش با خون جگر تولید می کنند اما چون پای عرضه می لنگد نه آنها منتفع می شوند نه صادرکنندگان.
حدود 2میلیون و 400هزار نفر بافنده فرش داریم که یکی یکی دارند میدان را خالی می کنند و احتمالا برای کاریابی یا باید به سوی میادین پارس جنوبی بروند یا در حالت دیگر، به اعتیاد پناه ببرند. آیا این بازی با اقتصاد کشور نیست.
اما دولت مدعی است که از این صنعت حمایت می کند. مراکز مختلفی هم به همین منظور تاسیس شده حتی اخیرا طرح تبلیغات ماهواره ای فرش از طریق کانال های پربیننده خارجی مطرح گردیده و ظاهرا اعتبار کلانی هم به آن اختصاص داده شده است.
دولت چگونه حمایت می کند؟ تلویزیون ملی کشور که باید رسانه اصلی تبلیغات صنعت ملی فرش باشد، چه کار کرده است؟
معاون سابق سازمان توسعه تجارت، دو سال پیش رسما اعلام کرد که این سازمان 50درصد تبلیغات برون مرزی فرش ایران را از طریق شبکه «جام جم» تقبل می کند. شرکت فرش عظیم زاده در سال 1384، بیش از یک میلیارد و دویست میلیون تومان (بله تومان، نه ریال!) به تبلیغ داخلی فرش دستباف اختصاص داد. این کاری بود که خودم برحسب ضرورت برای شناخت این صنعت انجام دادم و انتظار یارانه هم از دولت نداشتم. اما از سوی دیگر، طبق صورتحساب صدا و سیما، در همان سال 780میلیون تومان تبلیغات برون مرزی داشته ام که علی الظاهر نصف آن را باید سازمان توسعه تجارت تقبل می کرد. اما از شما چه پنهان که بعد از هشت ماه دوندگی و گرفتاری های بوروکراسی اداری، قرار شد این سازمان فقط پرداخت 10درصد مبلغ کل صورتحساب «جام جم» را تقبل کند. یعنی 180میلیون تومان! خلاصه از این رقم هم 30میلیون تومان قرار است به صورت علی الحساب پرداخت شود و مابقی به بودجه سال آینده واگذار شده است که البته هنوز هیچ چیز معلوم نیست. آیا این است حمایت های دولتی؟ من تا کی می توانم از جیبم هزینه های هنگفت تبلیغات فرش ایرانی را بپردازم؟ حتی اگر دولت 50درصد هزینه تبلیغات را هم بپردازد باز بودجه تبلیغات داخلی و خارجی شرکت فرش عظیم زاده، بیش از یک میلیارد و 600میلیون تومان در سال 84 بوده است که فکر نمی کنم خود دولت هم این مقدار برای تبلیغ فرش ایرانی هزینه کرده باشد.
آیا این فرصت به شما داده شده که مستقیما درباره مسائل کار خود با مدیران ارشد وزارتخانه ارتباط برقرار کنید. شاید آنها واقعا از این ماجرا خبر ندارند.
خیر. تا به حال حتی یک جلسه رسمی در این خصوص برگزار نشده. الان چهار ماه است که تقاضای ملاقات با وزیر بازرگانی کرده ام اما هنوز موفق به دیدار ایشان نشده ام. من یک بازرگان موفق هستم و باید در وزارتخانه بازرگانی به رویم باز باشد، اما این طور نیست.
برگردیم به این نکته مهم که می گویند رقبا طرح های فرش ایرانی را سرقت کرده اند و با کپی از روی آنها، محصولات خود را به نام ایران صادر می کنند. آیا واقعا چنین است؟
بله، باید از مدت ها پیش، برای فرش ایرانی شناسنامه صادر می شد. ما در شرکت فرش عظیم زاده این کار را کرده ایم و فرش را با شناسنامه اش که حکم پاسپورت را دارد، صادر می کنیم. دکتر میرکاظمی، وزیر محترم بازرگانی از این ایده ما استقبال کرد و آن را ستود. با این وصف، دیگر نمی شود در بازار جهانی تقلب کرد.
در زمینه برگزاری نمایشگاه ها چه نظری دارید. آیا ساختار دولتی نمایشگاه در ایران، مقتضیات جهانی را دارد؟
شرکت سهامی فرش ایران که برگزار کننده اصلی نمایشگاه های تخصصی فرش در کشورمان است با این مقوله بیگانه است. نمایشگاهی که پارسال در تهران برگزار شد واقعا جای تاسف داشت و مایه آبروریزی بود، اگر این شرکت نمی تواند مجری نمایشگاهی خوبی باشد بهتر است از خیر آن بگذرد. متری 20هزار تومان سود می برند که چی؟ این حمایت از صادرکننده نیست. ظلم آشکار به او است. خدمات فاقد کیفیت به صادرکنندگان و مهمانان خارجی هم حکایتی دیگر دارد که مثل روز روشن است. سالن ها گرم است، کولر کار نمی کند، آسفالت و چمن محوطه های نمایشگاه درب و داغان است و… چرا در نمایشگاه های خارج از کشور همه چیز مرتب و منظم است و بهترین خدمات را به مهمانان و بازدیدکنندگان می دهند؟ به هرحال آنها می دانند که با برپا کردن چند غرفه، نمایشگاه برگزار نمی شود.
یک سوال دیگر، باتوجه به تجربه دیدار شما از نمایشگاه های خارجی و تعامل نزدیک با بازارهای جهانی بیشترین استقبال خریداران از کدام نوع فرش دستباف ایرانی صورت می گیرد؟
فرش تبریز. نه اینکه فکر کنید چون خودم تبریزی هستم، این ادعا رادارم. واقعیت همین است. فرش تبریز از نظر طراحی و رنگ آمیزی بسیار متنوع و خلاقانه است. فرش نائینی سال ها است که فقط پنج ، شش رنگ دارد. فرش اصفهان هم قبل از انقلاب، وضعیت بهتری داشت اما حالا افت کرده چون تنوع ندارد. جاهای دیگر هم، همین طور، متاسفانه تنوع تولید از بین رفته است.
گران ترین فرشی که تا به حال به مشتریان خارجی فروخته اید چقدر ارزش داشته؟
درست یادم نیست. من فرش یک میلیون تومانی فروخته ام. 200میلیون تومانی هم فروخته ام...
چندتا فروشگاه در ایران و خارج دارید؟
در تهران 2 فروشگاه بزرگ فرش دارم.
در توکیو هم انبار فرش دارم، در همین فروشگاه (جام جم) مرغوب ترین فرش ها و تابلوهای دستباف ایران را می توانید ببینید.
در بازارهای داخلی اوضاع چگونه است، فرش های نفیس چگونه قیمت گذاری می شوند، آیا معیار حرفه ای وجود دارد؟
در فروشگاه من همه فرش ها کدگذاری شده اند و قیمت های کارشناسی شده و مشخص دارند. طبق خرید، با سود منصفانه قیمت گذاری کرده ایم. تخفیف هم می دهیم، هم به مشتریان خارجی، هم به خریداران داخلی، یک مساله این است که قیمت فرش دستباف در بازار داخلی فقط تابع اراده فروشنده است. خارجی ها بارها به من گفته اند مثلا در فلان بازار، چون دیدند خارجی هستیم، قیمت ها را بالا بردند. درحالی که نباید این طور باشد. دلال ها، کمیسیون می گیرند و قیمت ها را بالا می برند.
شما خودتان این همه فرش های نفیس را از کجا خریداری می کنید؟
از جاهای مختلف. عمدتا از بازار تبریز. هر وقت به بازار تبریز می روم مثل این است که زلزله آمده باشد. سه، چهارمیلیارد تومان فرش می خرم و آن بازار را تکان می دهم.
چند تاجر فرش در ایران این قدر قدرت خرید دارند؟
خودم هم کارخانه دارم که 700کارگر و بافنده در آنجا کار می کنند. سال گذشته می خواستم با این صنعت خداحافظی کنم اما بعد به این نتیجه رسیدم که فقط «پول» کافی نیست. انسان آن است که مثل درخت سایه داشته باشد.
از خودتان بگویید و اینکه چه شد که تاجر فرش شدید آن هم به قول خودتان، موفق ترین تاجر فرش در دنیا.
زادگاه من روستای اسفنجان است در 20کیلومتری تبریز. هفت ساله بودم که پدرم را از دست دادم و همین مصیبت باعث شد که از پشت میز کلاس اول، یکراست بروم پشت دار قالی. هفت سال فرش بافتم. با فقر و رنج زیاد زندگی کردم و خرج و مخارج خانواده ام را تامین کردم. شب ها درس می خواندم و روزها کار می کردم. از چهارده سالگی به بعد، شدم فروشنده سیار فرش. از فروش هر فرش دستباف یک تومان دستم می آمد تا بعدها که انقلاب شد و رفتم سربازی. از خدمت نظام که برگشتم، چند سفر خارجه رفتم و توانستم مشتریانی قابل اطمینان دست وپا کنم و این آغاز فعالیت تجاری من بود. تا بعد که یک کارخانه در اسفنجان و یکی هم در تبریز راه اندازی کردم.
سرمایه را از کجا آوردید؟
خودم 20هزار تومان سرمایه داشتم. 20هزار تومان هم از یکی از بستگانم قرض کردم، 60هزار تومان هم وام بانکی گرفتم. خلاصه، ریسک کردم. من آدمی ریسک باز هستم، ریسک تجارت می کنم. به پیشنهاد یک مشتری خارجی برای اولین بار در ایران شروع کردم به تولید فرش گرد دستباف تا اینکه پایم به کشورهای اروپایی باز شد و شدم تاجر فرش. اگر آمار دقیق صادرات را اعلام کنند و پیمان فروش ها و دلال ها، خودشان را به عنوان صادرکننده، جا نزنند، آن وقت معلوم می شود که صادرکننده نمونه کشوری در زمینه فرش دستباف چه کسی است.
در سال 84 حدود 400میلیون دلار فرش به خارج صادر شده، سهم شرکت فرش عظیم زاده از این میزان صادرات چه قدر بوده است؟
5میلیون و 840هزاردلار.آمار صادرات صادرکننده نمونه کشوری در سال 1384، بیش از 8میلیون دلار بوده که یک رقم غیرواقعی است چون همین صادرکننده در سال 82، 2میلیون دلار فرش صادر کرده بود. آیا جای تعجب ندارد که با وجود بحران صادرات فرش در سال 84، یک صادرکننده 8میلیون دلار صادرات داشته است. این رشد 400درصدی چگونه بررسی شده؟ آیا جز این بوده که از طریق پیمان فروشی، به این رقم نائل شده اند؟
ضمن اینکه من ارزیابی های گمرک را دقیق نمی دانم بنابراین این آماری که اعلام می شود جای سوال دارد و صادرات واقعی را نشان نمی دهد.
محمود خلیلی در سالهای دهه چهل که به نحوی روند توسعه صنعتی نیز در ایران به تدریج شکل میگرفت هنگامی که کسی گاز را نمیشناخت ، موفق شد گاز را به منازل مردم برساند. او با دریافت امتیاز توزیع و عرضه گاز مایع از شرکت نفت ایران و انگلیس ، شرکت بوتان را تأسیس نمود.
یک انتخاب مطمئن!
اصیل است، جسور است، پیشرو است، توانمن، ماندگار و برجسته است.
اخیرا مراسم صدمین سالگرد تولد محمود خلیلی، بنیانگذار شرکتی که ما آن را با برند بوتان می شناسیم برگزار شد. در واقع مراسمی از این دست باعث میشود که جامعه بیشتر به نحوه تولید و توزیع یک کالا آن هم با چنین قدمتی ارج بگذارد.
منصوره خلیلی فرزند اول او که در سالهای پایانی حیات پدر به جمع دستاندرکاران شرکت بوتان پیوست ، به رسم یادبود در صدمین سال تولد پدر کتابی به رشته تحریر درآورده که سرنوشت پر فراز و نشیب پدر را در آن منعکس مینماید.
نام : محمود، نام خانوادگی : خلیلی، تاریخ تولد : اردیبهشت 1284، محل تولد : تهران
آقا شیخ محمود خلیلی، فرزند شیخ رمضانعلی خلیلی، در خانوادهای پر جمعیت، کم بضاعت و سنتی در تهران متولد شد. او ابتدا تدریس می کرد ، اما معلمی شغل آینده او نشد و وارد بازار کار شد.
او درطی زندگی پر فراز و نشیب خود ، از تعمیر ماشینهای سنگین تا پر کردن باتریهای ماشین و از حفاری تا وارد کردن پمپ پیرلس آمریکایی روزگار گذراند. حتی رییس اداره کل برق تهران شد. زمانی گاو داری بزرگی راهاندازی کرد و بر هه ای کارخانه چینیسازی. اما هیچکدام نام او را ماندگار نکرد. تا زمانیکه با تاسیس شرکت گاز بوتان در سالهای دهه چهل این نام جاودانه شد.
او به این اندیشه افتاد که حفاری را در مملکت توسعه بدهد، لذا وارد حوزه حفاری شد و جهت ماموریتی به خوزستان رفت و دید گازهایی میسوزد و در هوا اوج میگیرد. او بیش از سی سال است که به درود حیات گفته اما نام او همچنان ورد زبانهای مردمان این دیار است.
محمود خلیلی در سالهای دهه چهل که به نحوی روند توسعه صنعتی نیز در ایران به تدریج شکل میگرفت هنگامی که کسی گاز را نمیشناخت ، موفق شد گاز را به منازل مردم برساند. او با دریافت امتیاز توزیع و عرضه گاز مایع از شرکت نفت ایران و انگلیس ، شرکت بوتان را تأسیس نمود.
او فوقالعاده باهوش بود و از گیرایی بالایی برخوردار بود. بسیار دقیق بود و برای خیلی از کارهایی که قصد انجام آن را داشت از ماهها قبل تحقیق و مطالعه میکرد.
وی پیش از خوزستان، در سفری به آمریکا مشاهده کرد اجاقهای تمیزی وجود دارد که بدون آنکه اطراف خود را کثیف کند با شعلههای منظم و موازی غذا را در آن طباخی میکنند . از آن زمان ایده تولید لوازم خانگی گاز سوز را در سر می پروراند.
امروزه بوتان همچنان در زمره برترین برند ها ی ایرانی در زمینه آبگرمکن دیواری گازی، شوفاژ دیواری گازی ، کولر گازی و ... است.
کیفیت، محیط زیست، نیروی انسانی و فعالیت های اجتماعی از اصلی ترین تعهدات بوتان است.
زندگینامه کارآفرینان موفق - مردان کارآفرین ایرانی
همواره برای جلب رضایت مشتری به ارائه محصول با کیفیت در کنار تنوع و گستردگی اندیشیده ایم .
گلستان : برای زندگی امروز
نام : سید محمد رضا، نام خانوادگی : گرامی، محل تولد : یزد
در یک خانواده ی سنتی در استان یزد و در محله ی دریان نو متولد شد. در آن زمان ، پدرش کار صادرات چای داشت و علاقه زیادی داشت که فرزندانش تحصیلات عالیه داشته باشند. تا سن 16 سالگی در ایران بود و بعد از آن به خارج از کشور رفت و در رشته کامپیوتر مشغول به تحصیل شد.
بعد از انقلاب درس را رها کرد و به ایران آمد و در رشته مدیریت بازرگانی به تحصیل پرداخت.
او ابتدا کار تجارت و بازرگانی را با واردات شروع می کند ، سپس وارد عرصه تولید می شود. و مشکلات ناشی از تامین منابع ارزی او را به سوی صادرات پسته می کشاند.
او در ادامه فعالیت ها یش، مرغداری سیمرغ را که بعد از انقلاب تعطیل شده بود به کارخانه چای گلستان تبدیل کرد و با توجه به نیاز باراز به فکر تولید چای کیسه ای افتاد.
علاوه بر این فعالیتها ، در زمینه صنعت برنج و بسته بندی با کیفیت بالا نیز وارد شد و تا به امروز گلستان هم چنین درزمینه زعفران و ادویه جات، انواع کنسرو، دمنوش و غذا های آماده با موفقیت فعال است.
گلستان ، پس از نیم قرن تلاش همچنان می کوشد تا با کمک تجربیات اندوخته شده در این 50 سال کالاهایی قابل اعتماد و با کیفیت تولید نمایدو,بازار همچنان منتظر محصولات نو و با کیفیت آن است.
اگر جزو طبقه متوسط جامعه هستید و برای خرید یک دست کتوشلوار مردانه برنامهریزی کردهاید ، بهترین مارکهای تولید داخل را احتمالا "هاکوپیان"،" گراد"، "ماکسیم" یا" ایکات" می دانید. اما به نظر می رسد نمیتوانید از قیمت مناسب و تنوع محصول در کتوشلوارهای " گراد" چشمپوشی کنید.
گراد به چه معناست؟
"گراد" جامهای بوده است که ایرانیان باستان بر تن میکردهاند .این نام باستانی را " محسن اصفهانیان" –مدیر عامل- برای این برند برگزید.
نام: محسن اصفهانیان
سال تاسیس گراد: 1370
نام شرکت : گراد آفرین www.gerad.ir
محصولات: انواع پوشاک مردانه کت و شلوار، پیراهن، تیشرت، کروات، پاپیون، جوراب، لباس زیر، کیف، کفش، کمربند، دکمه سردست و انواع لباسهای زمستانی
سال 1376ابتدای راه بود و آموزش و تحقیق .محسن اصفهانیان -مدیر عامل- به همراه محمودی -عضو هیات مدیره- برای آموختن طراحی و تکنولوژی روز دنیا در کارخانه های مطرح جهان راهی نقاط گوناگون دنیا شد. (کشورهایی مثل آمریکا، ایتالیا، آلمان) و با آموختن دانش نوین صنعت پوشاک برای پایه گذاری روال جدیدی در تولید و بومی کردن صنعت پوشاک کشور به ایران بازگشت.
او از بدو سرمایهگذاری برای افزایش میزان تولید، برنامهریزی گستردهای برای آموزش پرسنل داشت، بهگونهای که تعداد زیادی از تکنیسینهای گراد، دورههای آموزشی مختلفی در معروفترین انستیتیوهای مد و پوشاک از جمله موسسه معروف " مولر" در آلمان گذراندهاند.
اصفهانیان، خط تولید " گراد آفرین" را تا سال 1383 گسترش داد به نحوی که 400 کارگر و تکنیسین ، روزانه 300 دست کتوشلوار مردانه تولید می کردند. وی بعدها تعداد کارگران شرکت را به 600 نفر رسانید تا ظرفیت دوختودوز 400 دست کتوشلوار در این کارخانه امکان پذیرشود. امروزه، آنگونه که مدیران گراد آفرین میگویند، فروش سالانه گراد، فراتر از 150 هزار دست کتوشلواراست که ازطریق افزایش شیفت کاری کارگران امکانپذیر شده است.
گراد پس از هاکوپیان، دومین تولیدکننده تمام صنعتی پوشاک درایران است که البته درمقایسه با هاکوپیان، خط تولید و توان نرمافزاری و سختافزاری مدرنتری نیز دارد.
گراد: هر آنچه از طرح و رنگ بخواهید.
شما به هر شکل و سایزی در گراد میگنجید!
گراد، سایزبندی محصولات خود را براساس متد موسسه مولرآلمان، تنظیم کرده است بنابراین، نخستین تولیدکننده ایرانی است که برای 95 درصد مردان ایرانی در 9گروه سایزی، کتوشلوار تولید میکند. ادعای مدیران شرکت گراد آفرین این است که تولیدکننده رقیب آنها-هاکوپیان- براساس متد مولر، تنها در سه سایز کتوشلوار تولید میکند اما تعداد سایزهای گراد، سه برابر این تولیدکننده قدیمیو پرطرفدار است. بنابراین اگر خیلی چاق هستید یا خیلی کوتاه آفریده شده اید یا در هرصورت، اندازهای منحصربهفرد دارید، بهطور قطع، کتوشلوار برازنده شما درمیان محصولات گراد موجود است !
گراد جامه ای با نام های کهن- در جستجوی محبوبیت در عین اصالت
محصولات گراد، براساس نامهای ایران باستان نامگذاری شده است بهطور مثال، ایساتیس- نام قدیمییزد- یا سورن- به معنی نیرومند- و کلاردر –نام رشته کوهی در استان چهارمحال بختیاری و نامهایی از این دست، بر کتوشلوارهای گراد حک شده است. هرچند نامهای قدیمی و کهن بر محصولات گراد گذاشته شده اما نکته مهم این است که تولیدات گراد، برای افراد 18 ساله تا 50ساله طراحی شده و همان گونه که اشاره شد، در 9 سایز به خریداران عرضه میشود.
نانو گراد
در راستای ارتقای سطح کیفی و نزدیک شدن به استانداردهای روز دنیا این شرکت موفق به تولید پوشاک با خاصیت ضدلک، ضدآب، ضدحساسیت، ضدتعریق و آنتیباکتریال شده است. الیاف به کار رفته در این پوشاک نشأت گرفته از طبیعت است و با استفاده از آن، مصرف سرانه آب و پودرهای شوینده کاهش مییابد که این مساله افزایش عمر پوشاک را به همراه دارد. به جز کتوشلوارهای معروف به نانو گراد، دیگر پوشاک نانو، ازجمله جورابهای نانو در فروشگاههای گراد وجود دارد که نسبت به جورابهای معمولی، بوی بسیار کمتری دارد.
برند گراد در سایت رسمی شرکت، این گونه خود را معرفی می نماید:
راه گراد:ارتقا کیفیت زندگی از طریق تامین آراستگی جامعه
گراد برندی خوشنام و قابل اطمینان برای تمامی کسانی است که به آراستگی و پوشش خود می اندیشند.ما از قبل به نیازهای مشتریان خود توجه داریم و با نوآوری و بکارگیری فن آوری های نوین طراحی و تولید، جدیدترین پوشاک و محصولات مکمل مورد نیاز آنان را با برترین کیفیت و مناسب ترین قیمت ها و هماهنگ با شایسته ترین مدهای منتخب، در اختیار آنان قرار می دهیم.
گراد، سازمانی تعالی خواه و استراتژی محور است که خلق ارزش و تامین رضایت مشتریان را از طریق ارائه محصولاتی با کیفیت برتر و هماهنگ با مدهای منتخب جستجو می کند و برای دستیابی به آن، از یک سو با ایجاد شرایط مطلوب کاری، فرصت لازم برای کسب مهارت ها و بروز شایستگی ها را برای کارکنانش فراهم می آورد و ارتقا کیفیت زندگی ایشان را از طریق تامین حقوق مادی و معنوی آنها جستجو می کند و از سویی دیگر روابطی پایدار با تأمین کنندگان را تعقیب می نماید.
رعایت نظم، شایسته سالاری، احترام به کرامت انسانی و صداقت از جمله باورهای گراد در ایجاد محیطی مناسب برای پرورش و توسعه است، این درحالی است که احترام به محیط زیست را احترام به خود تلقی می کند و نسبت به وارثان آتی آن احساس مسؤولیت کرده، به قوانین و ارزش های فرهنگی و اجتماعی احترام گذاشته و از پتانسیل های آن به طور هوشمندانه استفاده می کند.
تمامی افراد جامعه که به آراستگی خود اهمیت میدهند مشتریان امروز و فردای گراد هستند و برای دستیابی و توسعه مشتریانی پایدار، ضمن استفاده مستمر از فن آوری های نوین و علوم مدیریت، شایستگی های خود را در انعطاف پذیری، نوآوری هوشمندانه و کیفیت برتر محصولات جستجو می کند، « تا نشان گراد همواره مترادف با نوآوری، خوشنامی و اعتماد باشد.»