زندگینامه کارآفرینان موفق - مردان کارآفرین ایرانی
نام و نام خانوادگی: آقای ابراهیم خلیل کامرانی
نام محصول: بهنام
نام شرکت: بهنام پودر بناب
تحصیلات: ابتدایی
کودکی و نوجوانی خود را در شهرستان بناب گذراندم. در ابتدا به کار آهنگری مشغول بودم، هنوز در شهرستان بناب برق نبود که ما به عنوان اولین جوشکار در آنجا بودیم. در آن زمان ما هم درس می خواندیم و هم در مغازه کار می کردیم. مغازه ما ابتدا یک آهنگری سنتی بود و کم کم رونق گرفت.
در دوران سربازی هیچ کس حتی یک ریال هم به من کمک نکرد و چون نیازی به کمک دیگران نداشتم و همیشه سعی می کردم که روی پای خودم بایستم. چون در زندگی سختی های زیادی تحمل کردم هیچگاه نمی گذارم برای فرزندانم
بحران اقتصادی و عاطفی به وجود بیاید.
مادرم خانه دار بود و در خانواده ما هر کس برای خودش کار می کرد. من و برادرم خودمان کارمی کردیم و مادرم هم ازدواج کرد.
در دوران نوجوانی به شغل خاصی فکر نمی کردم و لی همیشه می خواستم اول باشم و بر اساس همین ایده درآلمینیوم سازی نفر اول بودم و به هر شغلی که فکر می کردم می خواستم نفر اول باشم.
علاقه زیادی به ادامه تحصیل داشتم ولی زمانی متوجه شدم که دیگر نمی توانستم ادامه تحصیل دهم. از نظرمن سرنوشت هر انسان را در دست خودش است و اعتقاد دارم که من خود شانسم چون همیشه موفق هستم و توانستم تمامی بحران ها را سپری کنم. علاقه ای نداشتم در شرکت های دولتی کار کنم و نمی خواستم از کسی دستور بگیرم. از لحاظ مذهبی به دعا خیلی اعتقاد دارم، هر روز صبح که از خانه خارج می شوم دعا هایی می خوانم چون فکر می کنم آدم را از شر شیطان نگه می دارد. از همکارانم بسیار راضی هستم و حس می کنم وقتی در کارخانه حضور دارم بازده ی کار خیلی بالا می رود.
پشتکار واعتماد به نفس، عامل اصلی موفقیت انسان است.از انتقاد هراسی ندارم. مواقعی که بیمار بودم و در بیمارستان بستری بودم سعی داشتم که زودتر از بیمارستان مرخص شوم و کارها را نظم دهم در واقع من عاشق کارم هستم.
من تولید کننده اولین سیب زمینی نیم سرخ منجمد در ایران هستم و به لطف خدا توانسته ام در بازار تهران و سراسر ایران به فروش برسانم. در فرانسه در رستوران مک دونالد نشسته بودم و این سیب زمینی را می خوردم، با خودم فکر کردم چه می شود اگر ما هم از این نوع سیب زمینی تولید کنیم. مدتی این مسئله را برسی کردم ولی چون زبان نمی دانستم کار خیلی سخت پیش می رفت، تا این که توانستم در ارمنستان شرکتی را تاًسیس کنم که از دبی و ترکیه خواروبار می آوردیم و در آنجا به صورت مستقیم می فروختیم. توسط دوستان و آشنایان شرکتی به نام کرم کودر هلندی معرفی شدیم، و متوجه شدیم این صنعت بسیار مفید است و از آنها ماشین آلاتی خریداری کردیم، مشکل ما نداشتن دانش فنی و کمبود امکانات بود که ما به هر نحوی آنجا را راه اندازی کردیم و وقتی برای فروش به تهران آمدیم به دلیل عدم تطبیق این محصول با فرهنگ ما اوایل مورد استقبال قرار نگرفت حتی مجبور شدیم که تولید اولیه را مجانی یا خیلی ارزان در اختیار مردم قرار دهیم تا با این محصول آشنا شوند،ولی الان به لطف خدا فروش ما رونق بسیار گرفته است. من الاوه بر اینکه تولید کننده هستم، کار خرید و فروش را هم خودم انجام می دهم و کار پخش نیز خودم بر عهده گرفته ام. محصول سیب زمینی از دسترنج تعدادی انسان های پاک بدست می آید، کشاورزان جزء
پاک ترین اقشار جامعه محسوب می شوند. علاقه زیادی به کشاورزان دارم و همیشه سعی کردم به آنها کمک کنم. غیر از این فرصت در صنعت آلمینیوم هم درآمد خوبی داشتم، ساعات کاری کمتر بود و بیشتر درخانه استراحت می کردم و متوجه شدم که فرصتها را کم کم از دست می دهم پس باید تلاش کرد تا موفق شد.
هدفم پولدار شدن نیست و می خواهم در ایران اشتغال زایی کنم. راههای تامین مالی این پروژه از طریق وام های بانکی بود و مابقی سرمایه شخصی خودم بود. کار فروش را از فروشگاه های شهروند و رفاه شروع کردیم که درفروشگاه شهروند موفق تر بود. این کالا از آن جهت که کالای جدیدی بود،پخش آن را از مناطق مرفه نشین تهران آغاز کردیم
ولی الان در پایین شهر هم مورد استفاده قرار می گیرد
برخی استان ها هنوز این محصول برایشان ناشناخته است
ولی جایی مثل کیش مصرف بسیار بالایی دارد. تمام شغل هایی که شروع کردم اول با شکست رو به رو شده و بعداً در کارم موفق شدم . دوست دارم صنعتی که آورده ام را پرورش و توسعه دهم. افرادی که با من کار می کنند اًکثراً در کار آلمینیوم فعالیت داشتند. و این صنعت را رها کردند و به این کار پرداختند. در گرفتن مجوز مشکل خاصی نداشتیم و مجوز را به راحتی به ما دادند. همیشه سعی داشتم که همه ی مراحل از راه قانونی آن پیش برود. ما در این صنعت رقبایی هم داریم البته آنها همکار ما محسوب
می شوند. این محصول در سطح خیلی کم صادر می شود.
همیشه سعی کردیم در پی نوآوری با شیم، چون اگر در کار نو آوری نباشد حتماً شکست می خورد در حقیقت نو آوری یک نوع موفقیت است. انسان زمانی شکست می خورد که اعتماد به نفس نداشته باشد. کیفیت مسئله بسیار مهمی در کار تولیدی است، چون رقیب همیشه وجود داشته و اگر شما نتوانید کیفیت خود را حفظ کنید با شکست مواجه می شوید.
تحصیل در زندگی بسیار مهم است و اعتماد به نفس لازمه ی موفقیت است. جوانها می توانند با انتخاب درست و اعتماد به نفس و دوری از فسادهایی که وجود دارد بهتر و موفق تر از نسل ما باشند.